یک شب دیدم تو آسمون صورت ماه کبود شده
باز تو نگام زنده شدن خاطره های دور شده
یکدفعه روز و ماه و سال شدن همین ثانیه ها
بغضم تو چشمام داد می زد غصه بسه گریه بیا
کبودی صورت ماه توی چشام حلقه می زد
بازم مجازات منه دوره خاطرات سرد
از سیلی سرد زمان رو صورتم یه نقشی هست
جای کبود روزگار یک عمری رو دلم نشست
قلب کبود روی سیاه ایناس که یادگاریمن
از روی تو شرمندگی تا عمر دارم یادم میدن
من رفتم و موندی چرا دوست داشتن و نفهمیدم
کاشکی تو رفته بودی و من سوختن و می فهمیدم
آسمونا ستاره ها ماه کبود قلب منه
که توی سینه شما اینجوری داره می تپه
نم نم بارون نمی یاد از ابر چشماتون چرا ؟
من می دونم شاید می گین غصه نخور یه روز می یاد ...
*حق کپی رایت محفوظ است و هرگونه کپی برداری از اشعار پیگرد قانونی دارد *
salam alye bod
s